نکات مهم ترجمه : حتما کنکوری ها بخوانند .
نکته1 : مهم ترین نکته هنگام ترجمه جملات ، توجّه به ویژگی های فعل از قبیل زمان و صیغه فعل ، لازم و متعدی ، معلوم یا مجهول بودن ، می باشد .
نکته2 : در ترجمه ، به مفرد یا مثنی یا جمع بودن کلمات ، همچنین به اسم های اشاره به نزدیک یا اشاره به دور همچنین به ضمیر و مرجع آن توجّه شود .
نکته3 : اسم های اشاره مانند ( هولاء ، اولئک ، هذانِ . . . . ) اگر قبل از اسم ( ال ) دار بیایند ، به صورت مفرد ، یعنی به صورت ( این ) یا ( آن ) ترجمه می شوند .
مانند : هولاء الرِّجال : این مردان هاتانِ الشَّجرَتانِ : این دو درخت
نکته4 : صیغه های غائب عربی برابر با سوم شخص فارسی و صیغه های مخاطب برابر با دوم شخص فارسی و صیغه های متکلم عربی برابر با صیغه های اول شخص فارسی می باشند .
نکته5 : ( کان + ماضی ) معادل « ماضی بعید » و ( کان + مضارع ) معادل « ماضی استمراری » می باشند . مانند :
ماضی بعید = کانَ جَلسَ : نشسته بود
کانوا قَد ذَهبوا : رفته بودند ( گاهی قَد نیز میان آن می آید )
ماضی استمراری = کانَت تَکتُبُ : می نوشت
کانوا تَجلِسونَ : می نشستید کُنتُ أکتُبُ : می نوشتم
نکته6 : ( قد + مضارع ) معنی تقلیل ( به ندرت ، گاهی ) می دهد . امّا ( قد + ماضی ) به معنی ماضی نقلی است . مانند :
قَد یَتُوبُ الکافِرُ : به ندرت کافر توبه می کند
قَد أرسَلتُم : فرستاده اید قَد کَتبتُ : نوشته ام
نکته7 : هرگاه ادوات شرط ( إن ، مَن ، ما ، مَهما ، اینما . . . . ) بر سر فعل ماضی بیایند ، آن فـعل اغلب معنی مضارع می دهد . مانند :
مَن حَفَرَ بِئراً لاخیهِ وَقعَ فیها : هرکس برای برادرش چاهی بکَند در آن می اُفتد .
نکته8 : هرگاه ( لَم ) همراه مضارع باشد به صورت « ماضی منفی » و اگر ( لمّا ) با مضارع بیاید « ماضی نقلی منفی » ترجمه می شود . مانند :
لَم یَکتُب : ننوشت لَم تَقتُلوا : نجنگیدید
لمّا یَجلِس : ننشسته است لمّا نکتُب : ننوشته ایم
نکته9 : اگر بعد از ( لمّا ) فعل ماضی بیاید معنی « هنگامی که » می دهد و از نظر اعراب لمّا مفعولٌ فیه است . مانند :
لمّا ذَهبتُ : هنگامی که رفتم لما جلَسوا : زمانیکه نشستند
تذکر : ( لِمَ مُخفَّف لِماذا ) اسم استفهام است و نباید با ( لَم ) اشتباه شود .
مانند : لِمَ تَعبُدُ ما لا یَسمعُ و لا یُغنِی عَنکَ شَیئاً
نکته10 : حروف ( سـ ) و ( سوف ) هرگاه بر سر فعل مضارع بیایند ، معنی آن را به مستقبل ( آینده ) تبدیل می کنند . مانند :
سَیَعلَمُ : خواهد دانست سوفَ یَجلِسونَ : خواهند نشست
نکته11 : هرگاه دو یا چند فعل مضارع یا ماضی بعد از ( کان ) بیاید ، ( کان ) معمولاً فقط یک بار برای همه آنها به کار می رود . مانند :
علیٌ کانَ یَکتُبُ و یَضحَکُ و یَتَکلَّمُ معَ اصدقائه :
علی می نوشت و می خندید و با دوستانش صحبت می کرد
نکته12 : فعل ( داشت ) در فارسی را اغلب در عربی به دو حالت می توان آورد
کان + لـِ : کانَ لِعلیٍ کتابٌ مفیدٌ
کان + عند . . : کانَ عِندَکَ کتابٌ مفیدٌ
نکته13 : در ترجمه اسم های نکره از « ی » در آخِر یا « یک » در اوّل اسم استفاده کنید . مانند :
قراَ طالبٌ رسالۀً فی الصَّفِ : یک دانش آموز نامه ای را در کلاس خواند
نکته14 : تعدادی از فعل ها در عربی دارای دو مفعول می باشند .مانند :
(جَعَلَ« قرار داد » ، اَعطی« بخشید ، داد » ، وَهَبَ « بخشید » ، عَلَّمَ « یاد داد » ، اَذاقَ « چشاند » ، ألبَسَ : « پوشاند » ، سَمَّی « نامید » ، حَسِبَ « گمان برد » )
هنگام ترجمه چنین افعالی دقّت کنیم ، یکی از دو مفعول با علامت « را » و دیگری را بدون علامت و همراه با حرف اضافه یعنی به صورت متمم آورده شود .
مانند :
أعطَیناکَ الکوثرَ : به تو کوثر را عطا کردیم
ألبسَ المومِنُ الفقیرَ لباساً : مومن به فقیر لباسی را پوشاند
نکته15 : ( مفعول به ) عربی گاهی در فارسی به جای « را » با حروف اضافه به کار می رود . مانند :
جاءَ أباهُم : نزد پدرشان آمدند دَخَلتُ المَدرَسۀَ : به مدرسه داخل شدم
نکته16 : در ترجمه عباراتی که با « اِنّما » آغاز شده باشد ، از کلماتی مثل « فقط ، بی شک ، تنها . . . » استفاده کنید . مانند :
إنَّما الهُکُم إلهٌ واحدٌ : فقط خدای شما ، یک خداست
نکته17 : حرف « لـ و عِندَ » به همراه اسم یا ضمیر ، به معنی ( دارد ) به کار می رود . مانند :
هَل عِندَکم کتابٌ ؟ آیا کتابی دارید ؟
لأخی سیّارۀٌ جَمیلۀٌ : برادرم اتومبیل زیبائی دارد
نکته18 : در ترجمه صفت ، رعایت نکات زیر ضروری است .
الف ) صفت ها در زبان فارسی به صورت مفرد ترجمه می شوند هر چند در زبان عربی به صورت مثنی یا جمع آمده باشند . مانند :
الرِّجالُ المومنونَ : مردان مومنالطّالبانِ النَشیطانِ : دو دانش آموز کوشا
ب ) هنگام ترجمه جمله وصفیه از حرف « که » استفاده می کنیم . مانند :
القَناعۀٌ کنزٌ لا یَنفَدُ : قناعت گنجی است که تمام نمی شود .
ج ) در زبان عربی بر خلاف زبان فارسی گاهی مضاف الیه می تواند بین موصوف و صفت فاصله بیندازد که هنگام ترجمه باید به این نکته توجّه داشت . مانند :
هذا بابُ المَدرَسۀِ الکَبیرُ : این درِ بزرگِ مدرسه است .
نکته19 : ( مفعول مطلق ) مانند قیدهای فارسی هستند و در ترجمه آن به شکل زیر عمل می کنیم :
الف ) هنگام ترجمه مفعول مطلق تأکیدی از قیود تأکیدی مانند : ( کاملاً ، حتماً ، قطعاً ، بی شک . . ) استفاده می کنیم .
ب ) در ترجمه مفعول مطلق نوعی ( بیانی ) نوعِ انجام فعل بیان می شود و از کلماتی مانند « بسیار ، مانند ، همچون ، به نیکی ، به گونه . . . ) استفاده می کنیم .
نکته20 : در ترجمه جمله های حالیه ابتدا عبارت « در حالیکه » آورده می شود ، سپس جمله ترجمه می شود . توجّه داشته باشید که زمان فعل جمله حالیه بر حسب فعل قبل از آن ترجمه می شود .
الف ) ماضی ( فعل اصلی ) + مضارع ( فعل در جمله حالیه ) = ماضی استمراری مانند :
جاءَ الانبیاءُ یُبَشِّرونَ : پیامبران آمدند درحالی که بشارت می دادند .
ب ) ماضی ( فعل اصلی ) + ماضی نقلی ( فعل در جمله حالیه ) = ماضی بعید مانند :
جلسَ المُعلِّمُ و قَدکَتَبَ لَنا تَمارینَ مُهمَّۀً : معلّم نشست درحالی که تمارین مهمّی را برای ما نوشته بود .
نکته21 : اگر جمله ی قبل از « اِلّا » منفی ( مستثنَی مُفرَّغ ) باشد می توانیم حرف « اِلّا » را حذف کرده و جمله را به صورت مثبت تاکیدی ترجمه کنیم .
مانند : لاتَقُل الا الحقَّ : تنها حقّ را بگو لَم یَذهَب الا علیٌ : فقط علی رفت
نکته22 : به جز « لَن » بقیه حروف ناصبه یعنی « أَن ، کَی ، لـِ ، حتّی » همراه با فعل مضارع بعد از خود به صورت مضارع التزامی ترجمه می شوند . مانند :
اُریدُ أن أذهَبَ : می خواهم که بروم
حینَما جَلسوا لِـیَتناوَلوا : هنگامی که نشستند تا شام بخورند
نکته23 : ( لَن ) از حروف ناصبه است اگر با مضارع بیاید مستقبل « آینده » منفی ترجمه می شود . مانند :
لَن تنالوا البِّرَ : به نیکی دست نخواهید یافت
لَن نَکتُبَ دَرسَنا : درسمان را نخواهیم نوشت
نکته 24 : اسم های موصول خاص ( الّذی ، الّتی ، . . . ) اگر مستقیماً بعد از اسم « الـ » دار بیایند اغلب به صورت « که » ترجمه می شوند .
( اسم موصول در این حالت از نظر نقش اصولاً صفت به شمار می رود ) مانند :
لاأعرِفُ الرَجلَ الَّذی یَبکِی : مردی را که گریه می کند ، نمی شناسم
نکته25 : به معانی حروف مشبه بالفعل ( کأنَّ :گویا که ، لَیتَ : ای کاش ، لَعلَّ : شاید و . . . . ) و کاربرد آنها از نظر منصوب کردن اسم خود توجّه شود .
نکته26 : لا نفی جنس به صورت « هیچ . . . . نیست » معنی می شود .
مانند : لا الهَ الّا اللهُ : هیچ خدایی جز الله نیست
لا رجُلَ فی البَیتِ : هیچ مردی در خانه نیست
تذکر : اسم بعد از لای نفی جنس نکره مبنی بر فتح است یعنی ( الـ ) یا ( تنوین ) نمی گیرد .
نکته27 : فعلی که به باب می رود ممکن است از نظر معنی با ریشه اصلی کلمه تفاوت داشته باشد . به مثال های زیر توجّه کنید :
عَلِمَ : فهمید ، دانست علَّم : یاد داد
حَکَی : حکایت کرد حاکَی : تقلید کرد ، پیروی کرد
قَتَلَ : کشت قاتَلَ . . . : جنگید با . . .
دَفَعَ : پرداخت اِندَفعَ : شتافت ، به سرعت رفت
عَلِمَ : فهمید ، دانست اِستعلَمَ : پرسید ، پرس و جو کرد
نکته28 : هنگام ترجمه گاهی باید به نقش کلمه از قبیل ( فاعل ) یا ( مفعول به ) یا ( مفعول له ) توجّه کرد . مانند :
إنَّما یَخشَی اللهَ مِن عبادِهِ العُلماءُ ( اللهَ : مفعول ، العلَماءُ : فاعل )
نکته29 : هنگام ترجمه مفعول له از عبارت ( برای . . . ، به خاطر . . . . ) استفاده می کنیم . مانند :
قُمتُ احتِراماً لَهُم : به خاطر احترام آنها بلند شدم .
نکته30 : فعل به کار رفته در جمله ی دعایی هر چند ماضی باشد ، به صورت مضارع ترجمه می شود . مانند :
رَضِیَ اللهُ عَنکَ : خدا از تو راضی باشد .
نکته31 : جملاتی که در آنها ( ضمیر فصل ، اِنّما ، لامِ مفتوحه و . . . ) به کار رفته است ، به صورت تأکیدی ترجمه می شود . مانند :
لَو أخَذَتها بِغیرِ امانَهٍ لَقَطَعتُ یَدَها : اگر آنرا غیر امانت می گرفت حتماً دستش را قطع می کردم .
إنَّکَ انتَ السَّمیعُ العلیمُ : همانا فقط تو شنوا و دانا هستی .
إنَّما الهُکم الهٌ واحدٌ : قطعاً خدای شما یک خداست .
نکته32 : تقدیم یا تاخیر کلمات در جمله نیز ، از موارد تأکید یا حصر به شمار می آید
مانند :
إنَّما یَخشَی اللهَ مِن عبادِهِ العُلماءُ ( اللهَ : مفعول ، العلَماءُ : فاعل )
إنَّ معَ العُسرِ یُسراً ( معَ العُسرِ : خبر مقدَّم إنَّ )
اللهُ علی کُلِّ شیءٍ قَدیرٌ ( قَدیرٌ : خبر )
نکته33 : هنگام ترجمه باب تفاعل معمولاً از کلمه ی « با یکدیگر » یا « با هم » و در ترجمه باب مفاعله اغلب از کلمه ی « با » استفاده می کنیم . مانند :
یا ایُّها النَّبیُّ جاهِدِ الکُفّارَ و المنافِقینَ :ای پیامبر با کافران و منافقان جهاد کن تَعاوَنوا علی البرِّ و التَّقوَی : در نیکی و تقوی با هم همکاری کنید
نکته34 : در جملاتی که تمییز نسبت به کار رفته است می توان تمییز را به صورت « مبتدا » یا « فاعل » یا « مفعول به » ترجمه کرد . مانند :
هُوَ اکثَرُ مِنکَ علماً : دانش او از تو بیشتر است .
تتقدَّمُ الطالِبهُ ادباً : ادب دانش آموز پیشرفت می کند .
نظَّمتُ الکُتبَ صفوفاً : ردیف کتاب ها را منظّم کردم .
نکته35 : فعل های به کار رفته در بابهای « إفعال » و « تفعیل » غالباً متعدّی اند و فعل های دو باب « انفعال » و « تفاعُل » و افعالی که بر وزن « فَعُلَ » می آید ، لازمند . مانند:
ارسَلَ : فرستاد فرَّحَ : خوشحال کرد
إنعَقدَ : برگزار شد تعاوَنَ : همکاری کرد قَرُبَ : نزدیک شد
نکته36 : « إنّ » در ابتدای کلام استفاده شده و دارای معنی تأکید می باشد ( همانا ، قطعاً و . . )
امّا « أنّ » حرف رابط بین جملات بوده و معنی « که » می دهد .
نکته37 : هرگاه بعد از کلمه « کلّ » یک اسم مفرد تنوین دار بیاید « کلّ » معنی « هر » می دهد و اگر بعد از آن اسم جمع بکار رود ، معنی « همه » می دهد .
مانند :
کُلُّ یَومٍ نلعَبُ : هر روز بازی می کنیم
کُلُّنا نَلعَبُ : همه ما بازی می کنیم
نکته38 : کلمه « یجبُ » در ابتدای جمله معنی « ضروری است ، لازم است ، باید . . . » می دهد که می توان به جای آن از « علی +ضمیر » استفاده کرد .
مانند : یَجِبُ أن تَسمَعوا : باید گوش دهید
علیکُم ان تَسمعُوا : لازم است ( باید ) گوش دهید
نکته39 : خبر « لیت » و « لعلَّ » در صورتی که مضارع باشد ، معمولاً در فارسی به صورت « مضارع التزامی » ترجمه می شود .
مانند :
لَعلَّ الطالِبُ یَرجِعُ مساءً : شاید دانش آموز برگردد .
لَیتَ السُّرورَ یَدومُ فی الحیاهِ : کاش شادی در زندگی ادامه یابد .