.. :: عربی :: ..

و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی

.. :: عربی :: ..

و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی

.. :: عربی :: ..

أهلاً و مرحباً بکم

آموزش عربی دبیرستان

آخرین نظرات
نویسندگان

  • نکته ۱


فعل « قام » هر گاه همراه حرف جر « ب » بیاید به معنای « انجام داد »، « پرداخت » می باشد ؛ مثال :
قام الطّلابُ بتلاوهِ القرآن : « دانش آموز به تلاوت قرآن پرداخت » .
کَ = مثل ، مانند کالنهرِ (مانند رود ) احمدُ کالأََسد : « احمد مانند شیر است » .
لـِ = برای – مالِ لِمحمدٍ (برای محمد ) لَکَ ولِی = برای تو و من
ت = این حرف جر برای قسم به کار می رود ؛ مثال : تَاللهِ = بخدا قسم تَرَبّی = به پروردگارم سوگند

  • نکته ۲

فعل مضارع اگر با لام امر همراه باشد معادل مضارع التزامی در زبان فارسی ترجمه می شود ؛ مثال :
لِنَذهَب الی الصف : « باید به کلاس برویم » . لِأکتُب: باید بنویسم .
لِیجلسنَ : باید بنشینند (آن چند زن)
لِیَعلمِ الانسان أنَّ جمیعَ الکائناتِ مَسخّرهٌ له : انسان باید بداند که همه ی موجودات تحت اختیار او
هستند .

  • نکته ۳

فعل کان همراه با حرف لـِ باشد به معنای داشتن ترجمه می شود ؛ مثال :کان لی کتابٌ : کتابی داشتم .
 
  • نکته ۴

فعل مضارع منصوب اگر همراه لـِ به صورت مضارع التزامی ترجمه می شود ؛
مثال : لنطالعَ کثیراً لِننجحَ فی الامتحان باید زیاد مطالعه کنیم تا در امتحان قبول شویم

  • نکته ۵

لام لـِ ناصبه فعل مضارع لام تعلیل نامیده می شود . زیرا این حرف بیانگر علت انجام کار است ؛ مثال :
اَحترِمُ والدیَّ لإنالَ رضا اللهِ : به پدر و مادرم احترام می گذارم برای اینکه به خشنودی خدا نائل شوم.

  • نکته ۶

فرق لِ ناصبه با لـِ امر در صیغه هایی که به حذف حرف ن می انجامد و یا در صیغه های جمع مونث که از نظر شکل ظاهری یکسان می باشند تنها در متن جمله است که می توان به فعل امر و یا مضارع منصوب بودن آنها پی برد ؛
مثال : التلامیذُ لِیَکتُبوا رسالهً بمعلّمهم : دانش آموزان باید نامه ای به معلمشان بنویسند.
التلامیذُ یذهبونَ الی الصفِّ لیکتُبوا رسالهً بمعلّمهم : دانش آموزان به کلاس می روند تا نامه ای به
معلمشان بنویسند

  • فارسی به عربی

الان زنگ خورد ، برویم به کلاس : قَرَعَ الجرسُ الآنَ ، لِنذهبْ الی الصفِّ .

  • نکته ۱

اگر حرف لـَ بر سر اسم یا خبر اِنّ وارد شود به معنای مسلماً ، یقیناً ترجمه می شود
مثال :
اِنّ الانسان لَفی خُسرٍ : مسلماً انسان در زیانکاری است .
اِنّ فی هذا لَعجباً : مسلماً در این تعجب است .
اِنَّکَ لَوَلَدٌ عاقٌ ! : واقعا تو فرزند نفرین شده ای هستی .
وَ = اگر حرف عطف باشد به معنای سپس ، پس ، و ، یا می باشد ؛
مثال : رأیتُ محمداً و احمدَ «محمد و احمد را دیدم »

  • نکته ۲

هر گاه «و» واو حالیه باشد به معنای در حالیکه ، می باشد : ذَهَبَ علیُّ والشمسُ طالعهٌ : علی رفت در حالیکه خورشید طلوع کرده بود.

  • نکته ۳

جمله ی حالیه با توجه به نیاز جمله (ماضی ، مضارع ، ماضی استمراری و ... ) ترجمه می شود .
ماضی + ماضی = ماضی بعید
خرجنا مِن الصّفِ و قد علَّمنا اشیاءَ کثیرهً : از کلاس خارج شدیم در حالیکه چیزهای زیادی آموخته بودیم بجای آموختیم .
ماضی +مضارع = ماضی استمراری
رایت ُ صدیقی و هو یَتکلّمُ باللّغهِ العربیه : دوستم را دیدم در حالیکه به زبان عربی صحبت می کرد . به جای صحبت می کند .

  • تذکر

در ترجمه ی جمله های حالیه ابتدا باید صاحب حال را بیاوریم سپس با افزودن در حالیکه ، بخش دوم جمله را ترجمه کنیم ؛ مثال :
اِنَّ المنافقینَ یُخادعونَ الله و هو خادِعُهم : منافقان خدا را فریب می دهند و در حالی که خدا فریب دهنده ی آنها است .

  • نکته ۴

جمله حالیه را می توان پیش از اتمام جمله ی پایه ترجمه کرد مثال :
خَرَجَ الطلابُ من الصفِّ وَهم یَتحاورون : دانش آموزان در حالی که با صحبت می کردند از کلاس خارج شدند .
توجه : در زبان عربی اگر بخواهند برای مضاف الیه ، معطوف ذکر کنند غالباً معطوف را پس از مضاف الیه می آورند : مانند : لأنّها تَضمَن سلامه الامُهِ و سعادتها : زیرا ساختار سلامه و سعاده و الأمهِ در زبان عربی فصیح کاربرد زیادی ندارند در این گونه موارد باید ساختار زبان فارسی را رعایت کنیم و بگوئیم زیرا آن سلامت و سعادت ملت را تضمین می کند .
 
  • نکته ۵

اگر چند فعل استمراری و یا بعید بر یکدیگر عطف شوند «کان» فقط یکبار درابتدای آن ذکر می شد؛
مثال : کان الطلابُ یطالعونَ دروسَهم و یکتبونَ و اجباتِهم : « دانش آموزان درسهایشان را مطالعه
می کردند و تکالیف خود را می نوشتند.»
مُنذُ = از ، از زمانی که ، هنگامیکه مُنذُالیومِ = از امروز مُذ= از ، از زمانی که ، هنگامیکه
ما رأیتُهُ مُذیومِ الاَحد = از روز یکشنبه او را ندیده ام .
خَلا = بجز ، مگر ، جز مثال : ما ذَهَبَ خلا محمدٍ : بجز محمد نرفت .
رُبَّ = گاهی ، چه بسا (این حرف عمدتا زائد است و مای کافه بر سر آن قرار می گیرد ).
مثال : رُبَّما سعیدٌ قائمٌ : چه بسا سعید ایستاده است .
حاشا = بجز ، مگر ، مثال : ضربتُ القومَ حاشا احمد : همه انها را بجز احمد زدم .
مِن = از ، مثال : مَرِضَ مِن یومِ الجمعهِ : « از روز جمعه مریض شد.»

  • نکته ۶

اگر حرف جر مِن بعد از اسم تفضیل بیاید صفت تفضیلی « تر » در زبان فارسی است مثال : أنتَ اَفضَلُ مِن علیٍّ : تو از علی برتر هستی .

  • نکته ۷

اگر اسم تفضیل مضاف واقع شود معادل صفت عالی « ترین» در زبان فارسی است و عمدتاً مضاف الیه آن جمع است .
أنتَ اَفضلُ التلامیذِ : تو برترین ، دانش آموز هستی .
عَدا = بجز ، مگر ذَهَب القومُ عَدا جعفرٍ : همه مردم بجز جعفر رفتند .
فی = در ، با عبدالله فی الدار : عبدالله در خانه است – جاء فی القوم : با مردم آمد .
عَن= از سأرحَل عَن بِلادٍ أنتَ فیها : از شهرهایی که تو در آنهایی سفر نخواهیم کرد .
علی = بر ، روی ، بالا حُمِلَ علی الدابَّه : بر چهار پا حمل شد .
حَتی = تا أکلتُ السمکهَ حتی رأسها : ماهی را تا سرش خوردم .
 
  • نکته ۸

فعل مضارع منصوب اگر همراه حتی بیاید بصورت مضارع التزامی ترجمه می شود ؛
مثال : نَصعَدُ الجبالَ حَتی نَبلغ القمّهَ : از کوه بالا می رویم تا به قله برسیم
اِلی = تا ، به ، سوی –مثال : دَرَسَ الی السماءِ : تا شب درس خواند – سار الی البیت : به خانه رفت

  • معانی حروف عطف و نکات پیرامون آنها

ثُمَ – وَ فـ = پس ، سپس – مثال : قام سعیدٌ و جعفرٌ : سعید و جعفر ایستادند.
اَم = یا مثال : أقریبٌ اَم بعیدٌ : آیا دور است یا نزدیک
اَو = یا مثال : نحن أو أنتم علی الحقِّ : حق با ما یا شماست – جالِس العلماءُ اَو الزهَاد : با اهل علم یا پارسایان همنشینی کن
بَل = بلکه (عمدتا قسمت اول جمله قبل از بل منفی ترجمه می شود)
 مثال : ذهب محمدٌ بل سعیدٌ : محمد نرفت بلکه سعید رفت .
لا= نه – مثال : ضَرَبَ احمدُ لا مرتضی : احمد زد مرتضی نزد .

  • نکته ۱

لای نفی جنس به معنای «هیچ ...... نیست » ترجمه می شود . مثال : لارَجُلَ فی الدارِ : هیچ مردی در خانه نیست .

  • نکته ۲

گاهی لا حرف جواب است به معنای خیر ، نه مثال : أقام سعید ؟ آیا سعید برخاست ؟ در پاسخ می گویند : لا : خیر

  • نکته ۳

دقت شود که اگر در ترجمه ی یک متن فارسی به عربی حرف عطف وجود داشت باید کلمه معطوف علیه در حرکت و کاربرد ضمایر تبعیت کند . مثال برای اینکه استقلال و آزادگی خود را حفظ کنیم باید در مقابل انحرافات ایستادگی کنیم .
یجب أن نَقِفَ اَمام الانحرافاتِ لکی نحتفظ باستقلالنا و حریتنا .
 
  • نکته ۴

لا ی نفی یا نافیه منفی بر سر مضارع قرار می گیرد و بر انجام نشدن کار یا حالتی درزمان حال و آینده دلالت می کند و غیر عامل است . مثال : لایَجلِسُ محمدُ: محمد نمی نشیند .

  • نکته ۵

لا ی نهی یا ناهیه بر سر فعل مضارع می آید و در ترجمه آن از واژه ی نباید استفاده می شود به عبارت دیگر فعل مضارع را به مضارع التزامی منفی تبدیل می کند . البته می توان در ترجمه لفظ باید را به کار نبرد اما حتما فعل جمله باید به صورت منفی ترجمه شود .
لایَجلِسُ سعیدٌ: سعید نباید بنشیند . لایَجلِس سعیدٌ : سعید باید ننشیند .
لا اَذهب : نباید بروم ، باید نروم
توجه داشته باشید اگر قبل از حرف لا ، حرف ناصبه فعل مضارع قرار بگیرد لای حرف نافیه و فعل مضارع منصوب است
مثال : اِجتَهَد حَتی لا تَخسرَ : تلاش کن تا زیان نبینی .
رحیمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی